۱۳۸۸ فروردین ۱۵, شنبه

کعبه ی دل

کعبه ی دل را مصفا کن صفا و مروه اش با من

چه زمزم هویدا کن گوارا کردنش با من

طواف از دل بنا بگذار پایان دادنش با من

نماز از عشق بر پا کن سلام و سجده اش با من

به زیر ناودان بنشین نثار رحمتش با من

حجر با چشم دل بنگر گواهی دادنش با من

به راه سعی سعیی کن میسر کردنش با من

دل از بند هوس بگسل به حق پیوستنش با من

زقید جسم و تن بگذر پری رو دیدنش با من

به دل لبیک را سر کن اجابت گفتنش با من

شب قربان به مشعر باش شعور بخشیدنش با من

به مذبح رو چو ابراهیم ذبیح افکندنش با من

به ذبح نفس کوشا باش به اعلا بردنش با من

به حلق از دل بنا بگذار منور ساختنش با من

مکه معظمه ذی حجه 1427

مهران بیغمی

روز شما

امروز چه روز است که خورشید دو تاست

امروز ز روزها برون است و جداست

از چرخ به خاکیان نثار است و صداست

کای دلشدگان مژده که این روز شماست

مولانا

آرزوی دلدار



دل گفت که آرزوی دلدار خوش است

لب گفت سخن همیشه با یار خوش است

دیده چو بدید گفت دیدار خوش است

لب خنده کنان به هرسه افسونگر عشق

گفتا به کمند من گرفتار خوش است