۱۳۸۷ تیر ۱, شنبه

عشق

عشق را چاره کنیم
در پی روزی خود

یا که بهروزی خود

طمع از عالم دون برداریم

دل سپاریم به جهانی والا

به خدایی که بود آن بالا

او که هم جان و روان و همه چیز

بودن و نابودن

به ید قدرت اوست

گر بخواهد که به موری برساند روزی

دانه ی گندمی از ساقه فرو می افتد

یا که ران ملخی روی زمین می ماند

هرچه باشد همه را می داند

قسمت و روزی هرچیزی را

آن چنان که باید

به جهان می ماند

بعثت -تهران-28/3/87

مهران بیغمی

هیچ نظری موجود نیست: